مغان جوان - پارس آباد | ||
|
هربار قلم به نام تو می چرخد و صفحه بار معنوی حضور تو را بر خود به افتخار می نشیند هر بار که محور اندیشه مان، رنگ و بوی فاطمی می گیرد و عشق به تو در لوح سپید روحمان جلوه ای تازه می یابد... فکرم به سمت این می رود که فاطمه شدن یعنی چه؟؟؟ بی شک فضیلت تو نه فقط در دخت پیامبر و همسر ولایت بودن خلاصه می شود که تو خود معدن فضایلی بانو؛ این ذهن تا رسیدن به تو بسی مسیر می طلبد... گاهی در پای در نیم سوخته بیت ولایت آب می شوم و گاهی در صداقت ناب مادرانه ات رونقی تازه می گیرم... فاطمه شدن هنر ولایتمداری می خواهد، فاطمه شدن ذوب شدن در مسیر حمایت ولی است... یک آرمان است... آرمانی که ولایت را به رسالت گره می زند ، آرمانی که مسیر تحقق ارزشهای ناب دینی را از سمت امامت جستجو می کند. فاطمه شدن یک هدف است، هدف ناب خدایی شدن... و در مسیر عبودیت و بندگی و رسالت دینی تا پای جان پیش رفتن... سیلی خوردن و نیلی شدن... پهلو شکستن، جراحت دیدن و لب بر نیاوردن... ما هنوز فاطمه را اسوه ندیده ایم!!! یعنی غربت مدینه... یعنی مظلومیت در کربلا، یعنی اسارت... ما هنوز نچشیده ایم که بی فاطمه بودن یعنی غیبت کبری... بوی ولایت می دهد و هیهات من الذله شعارش می شود. آری... باید فاطمه در جامعه معنا شود، باید فاطمه در جامعه تعبیر شود... نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحي قالب وبلاگ : نايت سلکت ] [ Weblog Themes By : sibtheme ] |